حج در آیین یهود
حج از زمان خليل، ابراهيم(ع) بر مردم واجب شده، چنانكه آيه كريمه {وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلى كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق} بيانگر آن است. اين فريضه آسمانى مكان و زمان را معين ساخته و براى انجام آن شرط استطاعت را قائل شده است: {وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً...} ؛ اين دعوت عام است و ويژه مسلمانان نيست و تنها مؤمنان يا فرقه خاص يا قبيله و نژاد به خصوص به آن مكلف نيستند و از آيه كريمه: {إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ} استفاده مىشود كه خداوند اين خانه را براى گروههاى خاصى از بندگان قرار نداده كه بركت، هدايت، رحمت و آمرزش ويژه آنان باشد و ديگران محروم بمانند.
آرى، حج به غير خانه خدا، از هيچ انسانى پذيرفته نيست و بدعت و مردود است و معناى حج حقيقى را ندارد.
خداوند در آيات كريمه قرآن، آميختن حق و باطل را محكوم مىكند و گمراه ساختن مردم را مردود ميشمارد، چنانكه مىفرمايد: {لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}.
يهوديان مىدانند كه خداوند حج را تشريع فرموده است و نيز از قداست بيت الله الحرام آگاهى دارند و ميدانند كه جدّشان ابراهيم(ع) خانهاى را براى بندگان خدا بنا نهاده است، با اين حال حق را انكار كرده و با باطل آميختهاند و به مكانهايى كه هواى نفسشان طلبيده و تعصّب نژادىشان حكم كرده، رهسپار شدهاند. آنان، اين سنت الهى را به انحراف كشيدهاند.
يهوديان به اشكال مختلف با نوعى از مراسم حج سروكار دارند و به اين منظور رهسپار اماكن متعدّدى مىشوند. هر فرقهاى راه ويژهاى براى خود برگزيده است و در اعياد مخصوص، آهنگ حجّ آن اماكن مىكنند و با مذهب، تعاليم، عقايد خاص و اوامر و نواهى ويژهاى به انجام آن مراسم مىپردازند.
انديشه حج براى يهوديان، امر جديدى نيست، بلكه پيشينه طولانى دارد. آن دسته از يهوديان كه پيرو آيين ابراهيم (ع) بودهاند، حج را به سوى بيت الله الحرام انجام مىدادهاند و آنان كه از اقوام سامى بودند، به سوى معابد و هياكل، ابنيه و آثار و قبور مردگان به انجام مراسم حج مىپرداختهاند.
به نظر مىرسد كه حجِ يهود يك فريضه دينى بوده كه تورات بر آنها واجب نموده است.
اين مطلب را در نوشتارى اينگونه مىخوانيم:
«حج به سوى يكى از معابد، يك رسم ديرينه سامى است كه حتّى در اجزاى قديمى اسفار پنجگانه موسى(ع)، به عنوان يك فريضه دينى عنوان شده است. در «سفر خروج» فصل بيست و سوم، فقره چهاردهم آمده است: «در هر سال سه مرتبه براى من عيد بگيريد» و در آيه سى و سوم از فصل سى و چهارم آمده است: «در هر سال، سه مرتبه همه مردان بايد در برابر خداى بزرگ، خداى اسرائيل ظاهر شوند.» و در سرزمينهاى عربى نيز اماكن بسيارى وجود داشته كه در آن اماكن، مراسمى همچون حضور در عرفات، صورت ميگرفته است.»
در هر يك از اعياد سهگانه، فرقههاى يهود به اماكن معيّنى آهنگ حج ميكردند. در روز «استغفار»[i] (عيد مظال) به سوى كوه سينا حج ميكرده و در عيدِ «فِصح» به بيتالمقدس و در عيد «استير» و «عيد باران» و... به اماكن ديگرى رهسپار مىشدند.
با اين حال، از تحقيق و تفحّص در تورات، تعبير و عبارتي را پيدا نمىكنيم كه مكاني را براي حج از زبان پيامبرشان حضرت موسى(ع) بيان كرده باشد. جاى اين پرسش است كه: آيا خداوند براى يهوديان، حج به مكان مخصوصى را واجب نساخته است يا اينكه راويان و نويسندگان متون دينى توراتى، آن را از قلم انداختهاند يا به عادت معروف قوم يهود كه تورات را تحريف ميكردند آن را نيز تحريف نمودهاند؟!
بدين جهت است كه اماكن حج متعدد شده و كوچ يهوديان در اعياد سالانه، به نقاط مختلف بوده و هر مكان عبادتى را با عنوان «بيت» مىناميدهاند كه در ازمنه مختلف، محل برگزارى حج آنان بوده است. براي مثال ميتوان به «بيت المقدس»، «بيت ايل» «بيت آون» كه در نزديكى بيت ايل بوده و «بيت اصل» در يهودا و «بيت حور» نزديكى قدس و «بيت هاجن» در جايگاه تولد عيسى(ع) در «بيت لحم» و «بيت هاشطه» و ساير بيوت كه شمارش آنها به درازا مىكشد، اشاره كرد. (در اين خصوص ميتوان به كتاب مقدس در عهد جديد و قديم مراجعه كرد)
در خصوص زمان حج يهوديان «دكتر حسن ظاظا» مىنويسد:
«اوقاتى كه در آن حج مىكنند؛ همزمان با اعياد آنهاست و اينها سه زمان است:
1. عيدِ فِصح، كه در فصل بهار واقع شده و مدت آن هفت روز است و از روز پانزدهم نيسان به تقويم يهودى آغاز مىشود.
2. «عيدِ حصاد» يا «اسابيع» (شبوعوت) كه مدت آن يك روز است مصادف با ششم ماه سيوان به تقويم يهودى كه در اوايل تابستان (يونيه) قرار گرفته است.
3. «عيدِ ظُلل» (سركوت) كه مدت آن هشت روز است و در پاييز قرار دارد و از روز پانزدهم ماه «تشرين» يهودى آغاز مىگردد. موسمهاى سه گانه ياد شده را سه عيد مينامند كه حج در آنها مستحب است و با صدقات بسيارى همراه ميگردد.
نویسنده: محمدتقی رهبر
منبع: tebyan.net
ادامه دارد
ای عزیز فاطمه!