حکایت و فصل خشکسالی

شناخت چشم تر عمه اين حوالي را

 شناخت تك تك اين قوم لا ابالي را

 چقدر خون جگر خورد مرتضي شبها

 ز يادشان ببرد سفره هاي خالي را

 هنوز عمه برايم به گريه مي گويد

 حكايت تو و آن فصل خشكسالي را 

 نمي شود كه دگر سمت معجرش نروي؟

 به باد گفته ام اين جمله ي سئوالي را 

 عطش به جاي خودش،كعب ني به جاي خودش

 شكسته سنگ ملامت دل سفالي را 

 دلم براي رباب حزينه مي سوزد

                                گرفته در بغلش كودك خيالي را                                               

 شبيه مادرتان زخمي ام،زمين گيرم

 بگو چه چاره نمايم شكسته بالي را؟

  سررسید هیأت، محرم تا محرم

امام زمان(ع) در صحیفه سجادیه

قطعه 60 از دعای چهل‌ و هفتم:

ـ بارالها! تو در هر زمان دین‌ات را به وسیله امامی تأیید کردی و او را نشانه هدایت بندگانت، و مشعلی تابناک در شهرهایت قرار دادی، پس از آن که رشته او را به ریسمان خود پیوند زدی، و او را وسیله دستیابی به خشنودی خود ساختی، و فرمانبرداریش را واجب کردی، و از نافرمانی‌اش بر حذر داشتی، و فرمان دادی که اوامرش را اطاعت، و نواهی‌اش را ترک کنند، و کسی بر او تقدم نجوید، و از او عقب نیفتد، که او پناه پناه‌آورندگان، ملجأ مؤمنان، دستاویز چنگ‌زنندگان، و روشنایی چشم جهانیان است.

کاش… ای کاش… نوکرت بودیم

بزرگنمایی عکس

کاش ما هم کبوترت بودیم 
آستان بوس محضرت بودیم 
کاش با بالهای خاکیمان 
لااقل سایه گسترت بودیم 
کاش ما هم به درد می خوردیم 
فرش قبر مطهرت بودیم 
کاش می سوختیم از این غربت 
شمع بالای بسترت بودیم 
کاش می شد که محرمت بودیم 
عاشقانه ابوذرت بودیم 
کاش در کوچه بنی هاشم 
پیش مرگان مادرت بودیم 
کاش ماه محرمی آقا 
یک دهه پای منبرت بودیم 
کاش می شد که گریه کن های 
روضه تیغ و حنجرت بودیم 
کاش می شد که سینه زنهای 
نوحه ی گریه آورت بودیم 
کاش که در روز تشنه گی،"محشر" 
باده نوشان ساغرت بودیم 
در قیامت به گریه می گوئیم 
کاش… ای کاش… نوکرت بودیم

وحید قاسمی

پرسش ها و پاسخ ها درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

اگر امام زمان«عج» ظهور نمایند آیا از تمام اعمالمان پرس و جو می کنند و ما باید پاسخگو باشیم؟

وقتی حضرت ظهور می کند می پرسد: این کار آشکار را چرا انجام دادی؟ معلوم نیست از کارهای پنهان جستجو کند.1


1. بهارانه/86.

ملقب شدن شيخ مفيد به «مفيد»

ابن شهر آشوب رحمت الله عليه در «معالم العلماء» در ترجمه شيخ مفيد گفته: اين لقب را صاحب الامر عليه السلام به شيخ مفيد داد چنانچه محدث قمى در «فوائد الرضويه» فرموده: در توقيع شريف حضرت بقيه الله عليه السلام مرقوم است: «للشيخ السديد و المولى الرشيد الشيخ المفيد».

اما بنابر آنچه در ميان مردم مشهور است و چنانچه در كتابهاى «سرائر» و «مجالس المومنين» و ديگران نوشته اند قاضى عبدالجبار معتزلى در بغداد در مجلس درس نشسته بود و ائمه فريقين (شيعه و سنى) همه حاضر بودند.

شيخ مفيد كه مجتهد شيعه بود و قاضى نام او را شنيده بود ولى او را نديده بود در مجلس درس حاضر شد و در محل كفش كن مجلس نشست و بعد از لحظه اى خطاب به قاضى كرده گفت اگر اجازه بدهيد از علما سوالى دارم. قاضى گفت: بپرسيد. گفت: آن خبر كه طايفه شيعه روايت مى كنند كه پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير درباره على عليه السلام فرموده: «من كنت مولاه فعلى مولاه» صحيح است يا شيعه آن را ساخته است؟ قاضى گفت خبر صحيح است.

شيخ گفت: پس اين خلافها و خصومت ها چيست؟ قاضى گفت اى برادر اين خبر روايت است ولى خلافت ابابگر درايت است. آدم عاقل درايت را براى روايت ترك نمى كند. شيخ دوباره پرسيد: چه مى گوئيد درباره خبرى كه از پيغمبر است كه فرمود: «يا على حربك حربى و سلمك سلمى» يعنى يا على جنگ با تو جنگ با من است و صلح با تو صلح با من است آيا اين خبر صحيح است؟ قاضى گفت: اى برادر آنها كه با على جنگيدند بعدا توبه كردند.

 شيخ فرمود: اى قاضى جنگ با على عليه السلام درايت است ولى توبه كردن آنان روايت است. و به قول شما روايت در مقابل درايت اعتبار ندارد. قاضى نتوانست جواب بدهد مدتى سر به زير انداخت بعد گفت تو كه هستى؟ شيخ گفت: من محمد بن محمد بن نعمان حارثى هستم. قاضى برخاست و دست شيخ را گرفت و در جاى خود نشاند و گفت: «انت المفيد حقا» علما را خوش نيامد. قاضى گفت اين مرد مرا الزام كرد، اگر شما جواب او را ميدانيد بگوئيد. همه ساكت ماندند. (1)

 ------------------

منابع:

1. مردان علم در ميدان عمل (جلد اول) - مؤلف : سيد نعمت الله حسينى

حدیث عشق

امام سجاد علیه­السلام به ابو خالد کابلی می­فرمایند:

« ای ابو خالد! همانا اهل زمانِ غیبتِ او (حضرت مهدی علیه­السلام) که اعتقاد به امامتش دارند و در انتظار ظهورش هستند، از مردمِ همه­ی زمان­ها بهترند؛ زیرا خدای تبارک­و­تعالی چنان عقل و فهم و معرفتی به آن­ها عنایت فرموده که غیبت برای آن­ها به منزله­ی دیدار حضوری شده است...»[1]



[1]. كمال الدين، باب 31، ح 2.

قصیده ابن عرندس در مصائب امام حسین(ع)جهت آمدن امام زمان(عج)

علامه امینی(رح)در کتاب ارزنده الغدیر جلد7، صفحه 14 قصیده ابن عرندس(در مصیبت امام حسین(ع))را ذکر نموده است و می فرماید:میان اصحاب مامعروف است که در هر مجلسی این قصیده خوانده شود، موجب تشریف فرمایی امام زمان(ع)می شود:

گزیده ای از ترجمه قصیده ابن عرندس

ای آنان که در کرانه های فرات آرمیده اید دوستداری برشما درود می فرستد که شکیبائی اش نمانده است.

هنگام سخن از شما، نظم من با اشک چشمانم از یک سرچشمه آب می خورد زیرا چکیده های سرشکم را در رشته می کشم و سرود می سازم و خونی را که از دیده ام روان است در چهره نثی و سرخ گلگون همه جا می پراکنم.

مپندارید داغ آرامش یافته که به خودتان سوگند سوز جگرم جز در روز رستاخیز کاهش نمی یابد خواری در راه شما برای من ارجمندی است وتنگدستی توانگری، ودشواری آسانی، و شکست، پیوند خوردن.
آذرخش های همراه با ابر که از کوی شما برخاست، باران سرشک را از دیدگان من روان گردانید، دو دیده من ـ همچون خنساء ـ اشک هایش سرازیر است و دلم آ در دوستی شما ـ به استواری صخره سنگ می ماند.

ادامه نوشته