امام حسین(ع) و یارانش، مهدی(عج) و منتظرانش(2)

● وفای به عهد
* امام حسین (ع) و یارانش
وفاداري نسبت به قرارداد صلح
پس
از آنكه با امضاء قرار دادنامه صلح تحميلي معاويه بر عراق و شام حاكم شد
از آن پس ديگر امام حسين(ع) نيز كه به صلح وفادار بود. هرگاه اشخاصي يا
گروههايي با امام حسين(ع) تماس ميگرفتند و تلاش ميكردند آن حضرت را بر
ضدّ معاويه بشورانند پاسخ ميداد:
قال
الامام الحسين (ع) : اِنَّ بَيْنيِ وَ بَيْنَ الْقَوْمِ مَوْعِداً
أَكْرَهُ أَنْ أُخَلِفَهُمْ، فَاِنْ يَدْفَعِ اللهُ عَنَّا فَقَديماً ما
أَنْعَمَ عَلَيْنا وَ كَفي، وَاِنْ يَكُنْ ما لابُدَّ مِنْهُ فَفَوْزٌ
وَشَهادَةٌ اِنْ شاءَ اللهُ. امام حسين (ع) فرمود: ميان ما و اين قوم وعده
و قراري است كه نميخواهم از آن بازگردم، پس اگر خداوند شرّ آنها را از ما
دفع كند، كه همواره در گذشته نيز چنين ميكرد و ما را كفايت ميفرمود. و
اگر ناچار با آنان درگير شويم پس رستگار شده و شهادت در انتظار ماست، اگر
خدا بخواهد.[6]
وفاي به پيمان صلح
به
معاويه خبر داده بودند كه حسين (ع) قصد قيام و مبارزه بر ضدّ تو را دارد و
با شيعيان خود در رفت و آمد است. معاويه نامهاي به امام حسين (ع) نوشت و
خبرهاي رسيده را طرح كرد و هشدار داد كه از كوفيان پروا كنيد، آنها نسبت
به پدر و برادر تو وفادار نبودند. امام (ع) در جواب او نوشت:
قال
الامام الحسين (ع) : أَتاني كِتابُكَ، وَ أَنَا بِغَيْرِ الَّذي بَلَغَكَ
عَنّي جَديرٌ، وَالْحَسَناتُ لايَهْدي لَها إِلاَّ اللهُ، وَما أَرَدْتُ
لَكَ مُحارَبَةً وَلا عَلَيْكَ خِلافاً، وَما أَظُنُّ أَنَّ لي عِنْدَاللهِ
عُذْراً في تَرْكِ جِهادِكَ!! وَما أَعْلَمُ فِتْنَةً أَعْظَمَ مِنْ
وِلايَتِكَ أَمْرَ هذِهِ الأُمَّةِ![7]
امام
حسين (ع) فرمود: نامه تو بدست من رسيد، من به آن گزارشاتي كه بتو دادند
سزاوار نيستم، و نيكوكاريها را جز خدا هدايت نميكند، من هم اكنون قصد جنگ
يا مخالفت بر ضد تو را ندارم، گرچه فكر ميكنم عذري در ترك مبارزه با تو
را نزد خداوند نخواهم داشت، زيرا من فتنه و فسادي بزرگتر از حكومت تو بر
اين امّت سراغ ندارم.
اصحاب حضرت
حضرت راجع به اصحابشان نیز می فرمایند: فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي...[8]
يارانى وفادارتر و پرمهرتر و بهتر از ياران خويش نمى شناسم...
* امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و منتظرانش
وَ
لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى
اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا
تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ
السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا
مِنْهُمْ... [9]
اگر
شيعيان ما - كه خداوند بر اطاعتش موفقشان بدارد - با دلهاي متّحد و
يكپارچه بر وفاي به عهد و پيمان اجتماع ميكردند، ملاقات ما از آنها به
تأخير نمي افتاد، و سعادت ديدار و مشاهده با معرفت و راستي بر آنها به
زودي حاصل ميشد...
[6] . تاريخ طبري ج3 ص308، كامل ابن أثير ج2 ص554، بداية و نهاية ج8 ص188، اعيان الشيعة ج1 ص597.
[7] . تاريخ ابن عساكر «شرح حال امام حسين7» ص197 حديث 254.
[8] . الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 91
[9] . الإحتجاج على أهل اللجاج، ج2، ص: 499