عهدی دوباره
"السلام علي ربيع الانام و نضرة الايام"
سلام بر بهار جهانيان و خرمي بخش روزگاران
مولای من! می خواهم امروز با شما حرف بزنم چرا که اعتقاد دارم ، یَسْمَعونَ کَلامی؛
پس آقای مهربانی ها! در آغار سلام علیکم ، نه تنها از طرف من بلکه، عَنْ جَمیعٍ الْمومنینَ وَ المُومِنات، چرا که می دانم یُرَدُّون سْلامی.
یابنَ الصَّراطِ المُسْتَقیم! امروز می خواهم عهدم را با شما تجدید کنم ، عهدی که بارها آن را شکسته ام ، اما هربار به دنبال فرصتی بوده ام که دوباره آن را تجدید کنم .
یابنَ البُدورِ المُنیرَه! به من هم حق بده که گاهی تو را فراموش کنم چرا که عَزیز عَلیَّ عَنْ اَرَی الخَلْقَ وَ لا تری، اما با همه ی وجودم اقرار می کنم تو را دوست دارم .
یابنَ یس وَ الذَّاریات! به من هم لیاقت بده در چنین روزی دستانم را بالا برم و از خدای بخواهم عَجّلْ لَنا ظُهورَه، چرا که معتقدم، نَریه قریبا .
یابنَ الاَنجمِ الزَّاهرَه! هرچند گاهی دیگرانی که شما نمی پسندیدید را ، یاری نمودم ، دنبالشان رفتم و از آنها دفاع کردم، اما می خواهم که: اللهمَ اجْعَلنی مِنْ انْصارِه و اعوانه وَ الذّابینَ عنه وَ المُستَشهَدینَ بین یدیه .
یابنَ النَبإ العَظیم! هر چند گاهی زیبایی های دنیا چشمانم را خیره کرده است، اما به من معرفت بده که بدانم که زیبایی تویی و همواره بخواهم: اَللهمَ الرنّی الطَّلعةَ الرَّشیدَه .
اما ای امام المنتظَر ! از امروز و در تمامی لحظات و ساعت ها تا پایان عمرم از تو می خواهم عهد و بیعتی را که برگردنم است را حفظ کنم، عهدی که لا اَحولَ عَنْها و لا اَزول اَبدا .... إنشاء الله