شهادت شير خدا عليّ مرتضي (ع) نشانه ي بي کفايتي مردم آن روزگار، براي بهره بردن از آن وجود سراسر برکت و معرفت است.
عنودان و کين توزان، در «جمل قدرت طلبي» و در «صفين عدالت گريزي» و در «نهروان حق ستيزي»، به جنگ با علي (ع) برخاستند و براي خاموش ساختن مشعل روشنگر فضيلت ها دست به هر کاري زدند و در سال هاي پس از شهادتش نيز، زبان ها را بريدند، خون ها را ريختند و زندان ها را آکندند.
اما خورشيد کرامت بار او، همچنان تابيد و همه جا را فرا گرفت.
زمين و زمان و تاريخ و جهان، از آوازه ي عدل و فضل او پر شد.
کلام علوي بر بام هستي، پلي از جاودانگي زد.
خطبه هايش در زير تاق و رواق اين عالم، طنين افکند.
کوردلان و تنگ چشمان و شب پرگان، از شهادت او طرفي نبستند و نتوانستند نام و يادش را از «خاطره تاريخ» بزدايند.
علي (ع) همچنان ماند و ماند و جهان بشريت را به فرزانگي و خردورزي و عدالت گستري خواند.
امروز، هر که در دل و زبان و در گفتار و کردار، رهپوي راه اوست و هر که با سيره او همسان و همسوست، «علوي» است.
جاني که سرمست «شراب ولا» نيست، تهمتِ «بودن» است.
امروز، علي (ع) در رفتار همه ي حسيني مسلکان، در سيره ي همه ي فاطمي خويان، در مقاومتِ همه ي مجتبي کيشان، در انتظار همه ي مهدي جويان، متجلي است.
در آينه ي جمال و جلال و کمال، زلال ترين و شفاف ترين چهره، چهره ي علي (ع) است.
اگر آينه شوي،
در قاب دلت، جز سيماي علي (ع) نمي يابي!
منبع:ماهنامه پيام زن شماره 210